دلم تنگه ...
دختري ،نفسي مامان يادت نمياد ولي من خوب يادمه دو سال پيش در چنين روزي با زدن اولين لگد به شکم مامان خواستي وجودت و به من ثابت کني ولي نميدونستي که وجودت از شروع ويار بد من بهم ثابت شده بود راستش و بخواي دخترکم دلم خيلي تنگ شد براي حرکت هات وقتي تو شکمم بودي کاش ميشد آن لحظات زيبا را ضبط کرد و هر روز مرور کرد تمام نفس کشيدن هايت برايم خاطره ميشود اين را ميدانم تمام لحظه هاي خوب و ثانيه ثانيه هاي بزرگ شدنت برايم خاطره ميشود خاطره اي بس ماندني تا آخر عمر دختر خوبم دوستت دارم .همه ميگويند اينقدر به خود وابسته ات نکنم و يه کمي به خود م و درسم برسم و برم سر کار ولي ميخوام بدوني از وقتي تصميم به بودنت گرفتم خود و بدنم را وقف تو کردم عزيزم تا ...
نویسنده :
نجمه
17:17